همان گونه که حضرت سلیمان(ع) از خدای خویش طلب بخشش نموده، از او نیز خواست به وی ملک و سلطنتی عنایت کند که مانند آن را به دیگری ندهد، خداوند دعای وی را مستجاب گردانده و این نعمت ها را به او ارزانی داشت:
همان گونه که حضرت سلیمان(ع) از خدای خویش طلب بخشش نموده، از او نیز خواست به وی ملک و سلطنتی عنایت کند که مانند آن را به دیگری ندهد، خداوند دعای وی را مستجاب گردانده و این نعمت ها را به او ارزانی داشت:
خداوند تعالی یکی از فرشتگانش را مورد غضب قرار داده و بعد از قطع بالهایش او را در یکی از جزیره های دریای سرخ فرود آورد.
نبی اکرم(ص) فرمودند: شبی نمی گذرد مگر ملک الموت ندا می کند، ای مردگان امروز بر چه کسی غبطه می خورید. در حالی که آشکارا ترس و هول اخرت (و جریان بعد از مرگ) مشاهده کردید. گویند:
امام صادق(ع) برای کسی که از آن حضرت غیبت کرده بود هدیه ای فرستاد و آن فرد تعجب کرد. وقتی علت ارسال هدیه را از امام پرسید، آن حضرت فرمودند:
در یکی از جنگ ها، یکی از سربازان سرسخت دشمن، وقتی از بالای کوه پیامبر(ص) دور از سنگرش و در حال استراحت می بیند، از کوه پایین آمده و می گوید:
جنگ تَبوک(1)
نفوذ سریع اسلام در جزیره عربستان، سبب شد که آوازۀ پیامبر(ص) در تمام کشورهای اطراف بپیچد. با اینکه تا آن روز برای حجاز اهمّیتی قائل نبودند،
ایمان به قیامت و روز معاد و پاداش خوب و بد در آن روز و زنده شدن مردگان با قدرت الهی، از مهم ترین اصول اعتقادی به شمار می آید.
در قرآن کریم نیز برای اثبات اینکه زنده شدن مردگان کار محالی نیست، نمونه های فراوانی می آورد، از جمله داستان حضرت ابراهیم(ع) را نقل می کند:(1) در یکی از روزها ابراهیم(ع) در صحرا و بیابان مشغول سیر و سیاحت و تفکّر بود، به سیر خود ادامه می داد، تا به کنار دریایی رسید.
هیچوقت نمی توان قدرت خداوند را فقط در این عکس تصور کرد بلکه...
گروهی از بنی اسرائیل به نزد موسی(ع) آمده و گفتند: ما به تو ایمان نمی آوریم، مگر اینکه خدا را آشکارا با چشم خود ببینیم، موسی(ع) از این ماجرا سخت ناراحت شد، که چرا چنین تقاضایی می کنند، هرچه آنها را نصیحت کرد، فایده نداشت.
سرانجام موسی(ع)
قرآن مجید درباره شهادت یحیی(ع) چیزی نگفته است، ولی روایات مختلفی در این زمینه وارد شده.(1)
از جمله نوشته اند: هیرودیس حاکم و پادشاه فلستین (بیت المقدس) عاشق «هیرودیا» دختر برادرش شد،(2) و تصمیم گرفت با وی ازدواج کند. اقوام و خویشاوندان او به این کار راضی بودند.
این خبر به یحیی(ع) رسید، وی اعلام کرد که:
صقر پسر ابی دلف گوید: از امام جواد(ع) شنیدم، که فرمود: امام پس از من پسرم امام علی(ع) خواهد بود، و به درستی که امر او، امر من است و سخنش سخن من، و طاعتش طاعت من، و امام پس از او پسرش امام حسن(ع) خواهد بود، امر او، امر پدرش است، و سخنش سخن پدرش، و طاعت از او، طاعت از پدرش. سپس سکوت کرد.
امیرالمومنین(ع) در کنار خانه ای از اسب پیاده شد، افسار اسب را به شخصی داد و وارد خانه شد. پس از دیدار با صاحب خانه از خانه بیرون آمد، دید آن شخص افسار اسب را با خود برده است. امام بعدها افسار را در دست کسی دید، معلوم شد آن را به دو درهم خریده است. فرمود: من می خواستم دو درهم به او بدهم، ولی او رزق حلال را نخواست و از راه حرام، روزی کسب کرد.
بر گرفته از کتاب: قرآن و سبک زندگی
تهیه و تدوین این کتاب: معاونت تربیت و آموزش سازمان عقیدتی سیاسی ناجا، اداره کل پژوهش و تألیفات آموزشی
زنی به نام اُم عقیل با تنها پسرش در بیابانی به دامداری زندگی می گذراندند که در اثر حادثه ای فرزند وی در اثر فشار گله شتران به درون چاه افتاده و مرد. آن زن بدون توجه به مرگ فرزندش از مهمانانی که راه گم کرده بودند با ذبح گوسفندی پذیرایی نمود. مهمانان از شکیبایی زن تعجب کردند. آن زن از مهمانان خواست: اگر از قرآن چیزی بلدند برای تسلی خاطر وی در مرگ فرزندش بخوانند. ایشان آیه استرجاع «انا لله و انا الیه راجعون» را خواندند. آن زن، دو رکعت نماز گزارده و گفت: اگر کسی در این جهان باقی می ماند، پسر من نیز برای رسیدگی به کارهای من می ماند. سپس گفت: خدایا! تو نیز در برابر صبر من، به وعده خود به شکیبایان وفا کن.1
________________
پی نوشت:
1. تفسیر نمونه، ج 1، ص 535
بر گرفته از کتاب: قرآن و سبک زندگی
تهیه و تدوین این کتاب: معاونت تربیت و آموزش سازمان عقیدتی سیاسی ناجا، اداره کل پژوهش و تألیفات آموزشی
گویند: سومین خلیفه عباسی، از دانشمندی مسلمان به نام «شریک» خواست که یکی از سه کار (قضاوت، آموزگاری فرزند خلیفه، مهمانی خلیفه) بپذیرد، ایشان (به خاطر آلوده نشدن به فساد دستگاه ظلم) ترجیح داد مهمانی خلیفه را بپذیرد، ولی پس از خوردن غذای خوشمزه و حرام خلیفه عباسی، منصب قضاوت و آموزگاری فرزند وی را نیز پذیرفت. روزی در اثر اختلاف با متصدی پرداخت حقوق، گفت: من دینم را داده ام تا وارد دستگاه ظلم شده ام، باید مرا راضی کنی! زیرا غذای ناپاک خلیفه او را منحرف و به سرانجام بد مبتلا کرده بود.1
______________
پی نوشت:
1. نرم افزار هدایت در حکایت
بر گرفته از کتاب: قرآن و سبک زندگی
تهیه و تدوین این کتاب: معاونت تربیت و آموزش سازمان عقیدتی سیاسی ناجا، اداره کل پژوهش و تألیفات آموزشی
در روایتی خداوند به حضرت داود نبی(ع) فرمود: من پنج چیز را در پنج چیز قرار داده ام و مردم در پنج چیز دیگر جستجو می کنند و آن را نمی یابند:
علم را در گرسنگی و تلاش نهادم، و مردم آن را در سیری و راحتی جستجو می کنند و آنرا نمی یابند.
عزت و سربلندی را در اطاعت و فرمانبرداری خود نهادم، و آن ها آن را د رخدمتکاری فرمانروایان می جویند و نمی یابند.
غناء و بی نیازی را در قناعت نهادم، ولی مردم آن را در زیادی مال می جویند و نمی یابند.
رضا و خوشنودی خود را در خشم نفس نهادم، و ایشان در خوشنودی نفس می جویند و نمی یابند.
راحتی و آسایش را در بهشت قرار دادم، و مردم آن را در دنیا می جویند و نمی یابند.(2)
پی نوشت:
1. بحارالانوار، ج 75، ص 453
بر گرفته از کتاب: قرآن و سبک زندگی
تهیه و تدوین این کتاب: معاونت تربیت و آموزش سازمان عقیدتی سیاسی ناجا، اداره کل پژوهش و تألیفات آموزشی